نشانه ها از توافق جامع در مذاکرات وین

علیرغم همه سم پاشی هایی که عموما توسط دشمنان ایران مطرح می شود اما همه نشانه ها از گفتگو های وین مبنی بر آن است که همه به سمت یک توافق جامع پیش می روند.

به گزارش تحریریه، علیرغم همه سم پاشی هایی که عموما توسط دشمنان ایران مطرح می شود اما همه نشانه ها از گفتگو های وین مبنی بر آن است که همه به سمت یک توافق جامع پیش می روند.

جر و بحث های هفته گذشته را می توان عادی تلقی کرد چرا که طرف ایرانی با برنامه ای کامل برای گفتگو ها حضور پیدا کرده بود در حالی که طرف غربی دست خالی آمده بود و نمی دانست قرار است چه کار کند.

به همین دلیل هم غربی ها بهانه آوردند که نیاز به مشورت با پایتخت های خود دارند وهفته ای فرصت گرفتند تا برای گفتگوها برنامه ریزی کنند.

هیاهوی رسانه ای هفته اخیر بر علیه ایران را نیز می توان در چهارچوب جنگ روانی طرفهای غربی بر علیه ایران و مذاکره کنندگان آن قبل از بازگشت به مذاکرات قرار داد.

همانگونه که هفته قبل هم در مقاله ای مطرح کردم امروزه شرایط همه به جایی رسیده که همه "مجبور هستند" به یک توافق برسند، بحث دیگر بحث می خواهیم یا نمی خواهیم نیست.

امروزه شرایط در وضعیتی قرار گرفته که دو راه در مقابل ایران و آمریکا نیست یا مصالحه و حل اختلافات از طریق دیپلماتیک یا ورود به یک جنگ تمام عیار.

همه تحلیلگران متفق القول هستند نه آمریکا و نه ایران دنبال جنگ هستند، پس می ماند مصالحه.

حال فقط سطح این مصالحه باید تبیین گردد.

سر و صداهای تبلیغاتی و تهدید های متقابل نظامی را کنار بگذارید، اینها همه تبلیغات رسانه ای بیش نیستند.

البته بدیهی است هر طرف به دنبال آن باشد که حد اکثر امتیازها را در شرایط فعلی بگیرد.

ایران می داند یک فرصت طلایی در مقابل اش است که اگر به خوبی از آن بهره ببرد می تواند کاری کند اکثریت قاطع تحریم ها مخصوصا تحریم های به قول معروف کمر شکن برای ایران رفع گردد.

طرف های غربی هم به خوبی می دانند که ادامه روند تحریم ها به ضرر سیاست های کلی آنها می باشد.

وقتی درباره سیاست های کلی غرب صحبت می کنیم باید به این نکته اشاره کنیم پس از جنگ جهانی دوم، یعنی از هفتاد سال پیش، غربی ها نهایت تلاش خود را انجام دادند تا شوروی سابق به خلیج فارس نرسد و پای چین به خاورمیانه باز نشود.

طبق نظر بسیاری از دیپلمات های ارشد غربی تحریم های آمریکا موجب آن شده که ایران به سمت ائتلاف با چین و روسیه برود وهفت دهه تلاش آنها مورد تهدید قرار گیرد.

برخی دیپلمات های اروپایی باور دارند اگر تحریم ها از بالاسر ملت ایران برداشته شود با توجه به اینکه هنوز بسیاری از ایرانی ها به خرید کالاهای غربی علاقه مند هستند خود به خود بخشی از بازار ایران به سمت غرب می رود و نوعی تعادل اقتصادی در تجارت خارجی ایران فعلا ایجاد می شود و آنها ممکن است از طریق رابطه تجاری خود جلوی پیشروی اقتصادی چین به غرب را بگیرند.

مرحوم هاشمی رفسنجانی هم باور داشت اگر فضای تجارت بین المللی با کشورهای دیگر باز شود خود به خود رابطه اقتصادی موجبات رابطه سیاسی را نیز فراهم می کند و حتی اگر کشورها با هم اختلاف داشته باشند، اگر تجارت میان آنها برقرار باشد رابطه سیاسی قطع نمی شود.

مثل جریان رابطه ایران با ترکیه و امارات عربی متحده.

علیرغم اختلافات سیاسی متعددی که ایران هم با ترکیه و هم با امارات عربی متحده داشته و دارد و حتی در برخی مناطق جهان مثل سوریه در حال جنگ نیابتی با یکدیگر می باشند ولی مشاهده می کنیم رابطه سیاسی به دلیل وجود رابطه اقتصادی ادامه یافت.

البته این دیدگاه سیاسی بسیار صحیح است اما نکته ای که شاید به آن توجه نشد وجود جنگ اقتصادی میان کشورهای مختلف جهان، حتی آنهایی که به ظاهر متحد هم می باشند بود.

علیرغم رابطه سیاسی بسیار صمیمی که میان آمریکا و اتحادیه اروپا وجود دارد اما عموما در زمینه تجارت این طرف اقیانوس با آنطرف اقیانوس رقابت شدیدی با هم دارند و آمریکایی ها همیشه از اینکه پس از انقلاب اسلامی در ایران بازار اقتصادی بزرگ این کشور را از دست دادند ناراحت بودند و هستند.

اگر از زاویه ای غیر سیاسی به همه تحریم ها و فشارهای اقتصادی و حتی جنگ های اقتصادی ای که آمریکایی ها برعلیه ایران راه انداخته اند نگاه کنید می بینید که هدف آمریکایی ها عموما این بوده که اگر بنا نباشد که آمریکایی ها بتوانند از کیک اقتصادی ایران استفاده کنند هیچ کس نباید از این کیک اقتصادی استفاده کند.

سال 2015 پس از توافق هسته ای هم یکی از مشکلات آمریکایی ها در این بود که دولت ایران درب فرصت های سرمایه گذاری زیادی را برای اروپایی ها باز کرد و درب را در مقابل آمریکایی ها بست.

نکته ای که بسیار دقیق و حساس بود و متاسفانه همین نکته اصل دلیل به هم خوردن توافق هسته ای بود.آمریکایی

ها امیدوار بودند که پس از برجام ایرانی ها سهمی از کیک اقتصادی شان را به آنها بدهند اما این اتفاق رخ نداد.

دولت ایران هم متوجه نبود که اروپایی ها عموما در ساختار اقتصادی جهانی کاره ای نیستند و اگر آمریکایی ها بخواهند با یک اشاره می توانند آنها را از بازارهای اقتصادی مختلف بیرون کنند.

فراموش نکنید که امنیت اروپا هنوز در اختیار آمریکا است و از زمان جنگ جهانی دوم به بعد ارتش های اروپایی بیشتر به ارتش های فرمالیته تبدیل شده اند و امنیت کشورهای اروپایی عموما وابسته به ناتو، یعنی آمریکا است.

در همان زمان هم اگر به یاد داشته باشید آمریکایی ها آنقدر از هجوم اروپایی ها به ایران ناراحت بودند که اوباما دستور العملی صادر کرد که بر مبنای آن هر اروپایی که به ایران سفر کند نمی تواند از امتیاز سفر بدون ویزا به آمریکا بهره ببرد.

ترامپ هم در مبارزه های انتخاباتی هیاهو راه انداخت که این چه توافقی است دولت آمریکا امضا کرده که منافع شرکت های آمریکایی را حفظ نمی کند و ایرانی ها می روند با شرکت ایرباس قرارداد خرید 118 هواپیما امضا می کنند در حالی که شرکت بوئینگ در حال ورشکستگی است.

آیا به یاد دارید؟

آنوقت مقامات دولت ایران قرارداد دیگری را برای خرید 128 هواپیمای بوئینگ امضا کردند تا آمریکایی ها راضی شوند.

واقعیت هم این است که اصل جریان به هم زدن توافق هسته ای توسط آمریکا هم این بود که آمریکایی ها از اینکه اروپایی ها همه سود و قرارداد های اقتصادی ایران را به چنگ آورده بودند ناراحت بودند، و بس.

یکی از اشتباهات دیگری که در آن زمان رخ داد این بود که دولت وقت ایران همکاری های اقتصادی که با شرکت های چینی داشت را کنار گذاشت و آن قرارداد ها را به شرکت های اروپایی داد.

مساله ای که موجب ناراحتی بسیار شدید چینی ها شد.

چرا که چینی ها در زمان تحریم های شورای امنیت بر علیه ایران ریسک کردند (حتی اگر هم سود اش را بردند) با ایران همکاری کردند.

همین ماجرا هم موجب آن شد وقتی آمریکایی ها از برجام خارج شدند و دولت وقت ایران به سمت چین رفت تا با چین تعامل کند چینی ها با شک و تردید با ایرانی ها همکاری کنند و چند سالی طول کشید تا آنها متقاعد شوند دوباره با ایران همکاری کنند.

همین که همکاری اقتصادی آنها با ایران مجددا شروع شد هم دیدیم اروپایی ها و آمریکایی ها به تکاپو افتادند تا سریع جلوی این همکاری های اقتصادی را بگیرند.حال

شاید بهتر بتوان درباره عبارت "رسیدن به تعادل اقتصادی در تجارت خارجی ایران" صحبت کنم.

طبیعتا اینبار دولت ایران بنا ندارد مانند دولت قبل همه تخم مرغ هایش را در سبد غربی ها بگذارد و به این دلیل حتی اگر بنا باشد برجام مجددا احیا گردد رابطه و همکاری همکاری خود با شرق را در اولویت خود قرار خواهد داد و غربی ها باید تلاش های زیاد و امتیاز های زیادی را به ایرانی ها بدهند تا ایرانی ها حاضر باشند ریسک کنند و با آنها دوباره تعامل کنند.

البته غربی ها هم به خوبی به این نکته واقف هستند ولی باور دارند به قول معروف "کاچی به از هیچ چی" همین حد اقل را هم فعلا داشته باشند به از این است که همه اش را از دست بدهند.

به همین دلیل هست که می توان گفت امروزه همه کشورهای عضو برجام باور دارند که بحث رفع تحریم ها از بالاسر ملت ایران دیگر ضروری است وحتی به نفع غربی ها است که این تحریم ها رفع گردد.

نکته دیگر در این است که دولت آمریکا در شرایط بسیار دشواری قرار دارد، موقعیت سیاسی اش در آمریکا بسیار ضعیف است و دولتمردان آمریکایی واهمه دارند مبادا توافقی را امضا کنند که در نهایت موجب آن شود تا موضع سیاسی آنها درون آمریکا ضعیف گردد.

آنها حاضر می باشند همه تحریم ها را متوقف کنند اما به قول معروف بی سر و صدا و کسی نفهمد که آنها چنین کاری را کرده اند یا اینکه جایی رسما قید نشود که دولت بایدن اینقدر حاضر شده کوتاه بیاید.

شاید بزرگترین نمونه اش هم آزاد سازی 3.5 ملیارد دلار از اموال بلوکه شده ایران طی هفته گذشته جهت نشان دادن حسن نیت آنها بود که خبر اش به رسانه ها درز کرد و سریع آمریکایی ها تلاش کردند ماجرا را جمع و جور کنند و مدعی شدند که نه خودشان نه متحدانشان چنین اموالی را آزاد نکرده اند.

به ضرافت توضیح آمریکایی ها توجه داشته باشید، آنها نگفتند که این اموال آزاد نشده بلکه گفتند نه خودشان و نه متحدانشان چنین کاری را نکرده اند، خوب اینجا بحث تفسیر متحدان آمریکا بسیار مهم است.

مثلا اگر عراق یا هند این پول را با اجازه آمریکا آزاد کرده باشد خوب آنها جزو متحدین آمریکا به حساب نمی آیند و حرف آمریکایی ها صحیح می باشد و از سوی دیگر پول هم آزاد شده.

فقط می ماند اینکه فعلا ایرانی ها هیچ اطمینانی به آمریکایی ها ندارند و ترامپ کاری کرده که اطمینان کلا از آمریکا سلب گردد و باید آمریکایی ها دوچندان تلاش کنند تا بتوانند اطمینان ایرانی ها را جلب کنند.

وجالب اینکه همه هم حق را به ایران می دهند.

به هر حال به نظر می آید امروزه گفتگوهای وین وارد فاز جدیدی شده، فازی که در آن همه دنبال آن می باشند تا راهکارهایی پیدا کنند که مرضی الطرفین، یا سه طرف باشد چرا که ما امروزه سه طرف در گفتگو ها داریم و نه دو طرف و طبیعتا باید همه به توافقی دست یابند که همه قبول دارند تا اجرا گردد.

هر چه قدر هم که چانه زنی ها بیشتر و داغ تر شود یعنی باید مطمئن باشیم که همه با چنگ و دندان دنبال آن هستند تا به یک توافق جامع برسند.

منبع: اسپوتنیک

پایان/

۲۰ آذر ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۷
کد خبر: 14905

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 9 =